پنج دهه از تصویب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد
ارسالي جواد نصريان ارسالي جواد نصريان

دهم دسامبر، بيستم ماه قوس، روز جهانى حقوق بشر، سالروز تصويب اعلاميه جهانى حقوق بشر است: حقوق بشر، حقوق انسان به عنوان انسان، به عنوان جهان‌وند، حقوقى كه تحقق‌شان اما با تحقق حقوق انسان به عنوان شهروند گره خورده است. پنج دهه از تصويب اعلاميه جهانى حقوق بشر مى‌گذرد و هنوز هم بسيارى از انسانها محروم از اين حقوق و ناآگاه از آن عمر خود را به سر مى‌آورند.



چونكه انسان مى‌زيد كوتاه حس خوشبختى سزاى اوست، نه مردن، نيز سهم در لذت در اين هستى، سنگ نه، نان بايدش خوردن. حق محض آدمى اين است در دنيا ! تانون نشنيده مانده ست اين ولى افسوس، كه حقى هست و بايد هم چنين باشد. كى نمى‌خواهد اگر يكبار هم گشته داد و حق در سوى او باشد؟ آنچه واقع هست، اما شكل ديگرى دارد.


قطعه‌اى تامل‌برانگيز از ”اپراى سه‌پولى Dreigroschenoper“ برتولت برشت ،قطعه‌اى كه در آن شاعر و نمايشنامه‌نويس آلمانى برشت، شورنده بر بيعدالتيهاى اجتماعى عصر خود، با مشاهده كوتاهى و سختى زندگى، حقى بشرى را نتيجه مى‌گيرد. داشتن حق و برخوردارى از حق دو چيز متفاوت‌اند. و تنها حقوقدانان نيستند كه به اين حقيقـت رسيده‌اند. حقوق بشر براى همه انسانهاست. اين حقوق حقوقى‌است‌ كه هر انسانى مى‌تواند مستقل از جنسيت، نژاد، سن، طبقه اجتماعى، مليت يا مذهب و اعتقاد خود خواهان برخوردارى از آن باشد. هر روز حدود ۳۷۵ هزار انسان به دنيا مى‌آيند. اما بسيارى از آنها هيچگاه در طول عمر خود از حقوق خويش آگاه نمى‌شوند، چه برسد به اينكه بتوانند با برخوردارى از اين حقوق زندگى كنند. نخستين اصل اعلاميه جهانى حقوق بشر سازمان ملل متحد مى‌گويد: ”تمام افراد بشر آزاد زاده مى‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابرند.“ مجمع عمومى سازمان ملل متحد اين اعلاميه را در روز دهم دسامبر ۱۹۴۸ تصويب كرد. ايده‌هاى اساسى‌‌اى كه در اين اعلاميه آمده و در سطح بين‌المللى مطرح گشتند، حاصل صدها سال تفكر در باره حقوق انسان به عنوان انسان بودند. تمام انديشه‌هايى كه در ”منشور حقوق شهروندى“ سال ۱۶۸۹ انگلستان، اعلاميه استقلال سال ۱۷۷۶ امريكا و اعلاميه حقوق بشر انقلاب فرانسه منتشر شده در روز ۲۶ اگست سال ۱۷۸۹ وجود داشتند، به متن اعلاميه جهانى حقوق بشر راه يافتند. با وجود اين پشتوانه عظيم فكرى كه محصول صدها سال كار فيلسوفانى است كه به حقوق انسان به عنوان انسان انديشيده‌اند، باز لازم بود كه در سالهاى پس از تصويب اعلاميه جهانى حقوق بشر اصولى تكميلى به آن افزوده شود تا روشن گردد كه اسيران جنگى، آوارگان، زنان، مخالفان با جنگ، قربانيان شكنجه و كودكان نيز انسانهايى هستند كه بايد از حقوق پايه‌اى بشرى برخوردار باشند. اين اصول دست كم روى كاغذ ثبت شدند. چون اصول اعلاميه جهانى حقوق بشر سازمان ملل متحد تنها قصد و خواستى را بيان مى‌كنند و به لحاظ قضايى و حقوق ملل الزام‌آور نيستند. با وجود اين اعلاميه جهانى حقوق بشر سال ۱۹۴۸ يكى از مهمترين اسناد بشريت است. اين اعلاميه سنگ محكى است در تاريخ و براى بسيارى از كشورها الگويى بوده است در تدوين قانون اساسى ملى‌شان.


با وجود همه امضاهايى كه كشورهاى دنيا در پاى اعلاميه جهانى حقوق بشر نهاده‌اند، در عمل در سراسر جهان هر روز اين حقوق را نقض مى‌كنند. برتولت برشت در”اپراى سه‌پولى“ خود مي‌سرايد: ” كى نمى‌خواهد اگر يكبار هم گشته، داد و حق در سوى او باشد؟ آنچه واقع هست، اما شكل ديگرى دارد.“ هنوز هم وضعيت جهان به گونه‌اى است كه انسانها از اينكه حقوقى انسانى دارند آگاه نيستند. و تنها آنجا كه انسان بداند حقوقى دارد است كه مى‌تواند براى برخوردار شدن از آن حقوق مبارزه كند. هيچ كشورى در دنيا نيست كه بتواند ادعا كند توانسته است صد در صد اصول ايدآل اعلاميه جهانى حقوق بشر را تحقق بخشد. اصل بيست و پنجم اعلاميه جهانى حقوق بشر مي‌گويد كه ”هر شخصى حق دارد كه از سطح زندگى مناسب براى تامين سلامتى و رفاه خود و خانواده‌اش، به ويژه از حيث خوراك، پوشاك، مسكن، مراقبت‌هاى پزشكى و خدمات اجتماعى ضرورى برخوردار شود“.اما هر روز صدهزار انسان در جهان بر اثر گرسنگى مي‌ميرند. اصل پنجم اعلاميه مي‌گويد ”هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتارى ظالمانه، انسانى يا تحقيرآميز قرار گيرد“. طبق گزارش سالانه سازمان عفو بين‌الملل اما هنوز هم در بيش از ۱۵۰ كشور جهان انسانها را شكنجه مي‌كنند. اصل بيست و ششم اعلاميه مي‌گويد ”هر شخصى حق دارد از آموزش و پرورش بهره‌مند شود“. اما در سراسر جهان بيش از يك ميليارد بيسواد وجود دارد. اصل بيست و دوم اعلاميه جهانى حقوق بشر مي‌گويد ”هر شخصى به عنوان عضو جامعه حق امنيت اجتماعى دارد“. يك و نيم ميليارد انسان اما در اين كره خاكى در فقر مي‌زيند. اصل بيست و سوم اين اعلاميه از حق كار براى همه انسانها مي‌گويد. در حالي که بيکاری اکنون به يکي از معضلات عمده و اساسي نه تنها در کشورهای فقير،بلکه در کشورهای پيشرفته گيتي نيز محسوب مي گردد.


ايده‌هايى كه در اعلاميه جهانى حقوق بشر بيان شده‌اند، ايده‌هايى چون رهايى از محروميت و ترس، آزادى بيان و عقيده، آزادى مذهب، حق پيشرفت و خوشبختى ايده‌هايى مجرد و ذهنى نيستند. اين ايده‌ها از دل مشاهده رنجهاى بشرى در طى قرون برآمده‌اند و در تلاش براى رفع رنجهاى بشرى است كه متحقق مي‌شوند. اگر به اين توجه كنيم كه هر روز حقوقى كه در اعلاميه جهانى منظور شده‌اند به توسط افراد، گروهها و دولتها پايمال مي‌شوند، درمى‌يابيم كه هدفهايى كه در اين اعلاميه آمده كاملا واقعى هستند. هميشه اين خطر وجود دارد كه كسى كه قدرتى در اختيار دارد و آن را بر انسانهاى ديگر اعمال مى‌كند، از قدرت خود سواستفاده كند، به ويژه اگر ساز و كارهايى وجود نداشته باشند كه جلوى اين سواستفاده را بگيرند. اما بيش از پنجاه سال است كه در سراسر جهان انسانها كوشيده‌اند تا اين ساز و كارها را به وجود آورند، ساز و كارهايى كه خود را در پشت مفاهيمى چون ايجاد دموكراسى و دست يافتن به حقوق بشر پنهان مى‌كنند. در سطح جهانى جامعه بين‌الملل توانسته است در سال ۱۹۹۳ در وين پايتخت اتريش گامى ديگر بردارد. در كنفرانسى جهانى كه از سوى سازمان ملل متحد در وين در باره حقوق بشر برگزار شد، هم اصولى براى همكاريهاى بين‌المللى در زمينه دفاع از حقوق بشر در سراسر جهان تعيين شدند، هم طرح برنامه‌اى عملى ريخته شد. در اين كنفرانس تاكيد شد بر اينكه حقوق بشر حقوقى هستند جهان‌شمول، حفاظت از اين حقوق وظيفه قانونى جامعه بين‌الملل است. بدين ترتيب مى‌توان در سراسر جهان كسانى كه حقوق بشر را ناديده مى‌گيرند، مجازات كرد و در آن ميان اين بهانه كه در ”امور داخلى كشورى دخالت شده است“، پذيرفتنى نيست.
December 15th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی